سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ღ♥ღدوســـــت ღϖ

کاش در کنارم بودی ، کاش می توانستم  تو را در آغوشم بگیرم و نوازش کنم   ...

باورم نمی شود که از من این همه دور  هستی و فا صله بین من و تو بیداد می

 

کند   ...

کاش می توانستم دستانت را  بگیرم و با تو به اوج خو شبختی بروم ....

کاش می توانستم بوسه ای بر گونه مهربانت بزنم .... ای کاش... ای کاش ....

 

کاش...

دلم بد جوری هوای تو را کرده عزیزم ... دلم بد جور در حسرت دیدار تو هست

 

ای بهترینم.....

باورم نمی شود ، این همه فاصله در بین من و تو غوغا می کند و دریای غم و

 

دلتنگی در قلبهایمان

سخت است ولی باید نشست در گوشه ای و گریست و انتظار کشید تا تو به

 

سوی من بیایی ...

و ای کاش در کنارم بودی ... کاش بودی و دلم را از امید و آرزوهای انباشته شده

 

خالی می کردی ....

باورم نمیشد ، سخت است باور کردنش ، با نبودنت در کنارم گویا

در این دنیا تنهای تنهایم ... بی کس ، بی نفس ، میروم با همان پاهای خسته در

 

جاده ای که به ان سوی غروب خورشید ختم شده است ....

کاش که تو در کنارم بودی.... انگاه دیگر هیچ ارزویی از خدای خویش نداشتم ...

سخت است ولی باید نشست در گوشه ای و گریست و انتظار کشید تا تو به

 

سوی من بیایی ...

و ای کاش تو در کنارم بودی ، باورم نمی شود رفته ای و بار سفر را بسته ای ،  

 

دلم بد جور برای تو تنگ است ... باورم نمی شود که رفته ای .....


نوشته شده در چهارشنبه 89/10/22ساعت 8:47 صبح توسط نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت